وقتی حس می کنی
همین چمن ها ... همین محوطه ی حالا بهشتی شده دانشکده...
همین گل های محمدی که مستت می کند این روزها ...
همین مسیرهای خسته کننده ... همین سالن نبی اکرم ...
همین خوابگاه... و چهار سال زندگی که گذشت...
بغض می کنی تمامشان را ...
فارغ التحصیلیست و شروع دل تنگی ها...
